پیشرفت هنر و طراحی در دهه های اخیر

پیشرفت هنر و طراحی در دهه های اخیر

طراحی به عنوان آفرینش هنری رسمی ممکن است به عنوان بازنمایی خطی در درجه اول از اشیاء در جهان مرئی، و همچنین مفاهیم، افکار، نگرش ها، احساسات، و خیالات به شکل بصری، نمادها و حتی فرم های انتزاعی تعریف شود.  با این حال، این تعریف برای تمام هنرها و تکنیک های گرافیکی اعمال میشود که با تأکید بر فرم یا شکل به جای جرم و رنگ، مانند نقاشی، مشخص میشوند.  طراحی به این شکل با فرآیندهای چاپ گرافیکی تفاوت دارد زیرا رابطه مستقیمی بین تولید و نتیجه وجود دارد.  به طور خلاصه، ترسیم محصول نهایی یک تلاش متوالی است که مستقیماً بر روی حامل اعمال می شود.  در حالی که یک نقاشی ممکن است مبنایی برای بازتولید یا کپی برداری باشد، با این حال به دلیل ماهیت خود منحصر به فرد است. اگرچه قبل از هر اثر هنری یک طراحی به شکل یک طرح اولیه وجود نداشته است، طراحی در واقع اساس همه هنرهای تجسمی است.  اغلب نقاشی توسط کار تکمیل شده جذب می شود یا در طول اتمام از بین می رود.  بنابراین، سودمندی نقشه نقشه زمین ساختمانی که قرار است ساخته شود، با بالا رفتن ساختمان کاهش می یابد.  به طور مشابه، نقاط و خطوط مشخص شده بر روی یک بلوک سنگ خام نشان دهنده نقشه های کمکی برای مجسمه است که از مواد تراشیده می شود.  اساساً، هر نقاشی از خطوط ساخته شده و در خطوط اصلی خود از قبل ترسیم شده است.  تنها زمانی که کار پیش می رود، در سطوح رنگی ادغام می شود.  همانطور که با افزایش تعداد یافته ها و تحقیقات نشان داده شده است، طراحی ها اساس مادی نقاشی های دیواری، تابلویی و کتابی را تشکیل می دهند.  چنین طرح های اولیه ممکن است صرفاً خطوط اصلی را نشان دهد یا ممکن است اجرای نهایی را تا جزئیات دقیق از پیش تعیین کند.  آنها همچنین ممکن است صرفاً طرح های کاوشگر باشند.  مدتها قبل از ظهور نقاشیهای واقعی در مقیاس کوچک، از این روش برای نقاشیهای دیواری یادبود استفاده میشد.  با سینوپیا - طرح اولیه ای که روی لایه ای از خود روی دیوار زیر نقاشی دیواری یافت می شود یا نقاشی روی گچ مرطوب و تازه پاشیده شده - به نقطه ای می رسیم که اثری که صرفاً به عنوان آماده سازی فنی عمل می کند به یک نقاشی رسمی تبدیل می شود که بیانگر یک نقاشی هنری است.  با این حال، تا اواخر قرن چهاردهم، طراحی به خودی خود ظاهر شد - دیگر لزوماً از نظر مفهومی یا مادی، تابع شکل دیگری از هنر نبود.  طراحی های مستقل یا مستقل، همانطور که از نام آن پیداست، خود هدف نهایی یک تلاش هنری هستند.  بنابراین، آنها معمولا با یک ساختار تصویری و با اجرای دقیق تا جزئیات مشخص می شوند. به طور رسمی، طراحی گسترده ترین دامنه ممکن را برای بیان مقاصد هنری ارائه می دهد.  اجسام، فضا، عمق، ماهیت و حتی حرکت را میتوان از طریق ترسیم نمایان کرد.  علاوه بر این، نقاشی به دلیل فوری بودن بیان خود، شخصیت طراح را به طور خود به خود در جریان خط بیان می کند.  این در واقع شخصی ترین اظهارات هنری است.  بنابراین قابل قبول است که احترامی که در آن طراحی وجود داشت باید به موازات ارزشی که برای استعداد هنری فردی قائل شده بود، رشد می کرد.  از زمان رنسانس، طراحی به تدریج در نزد هنرمندان و عموم مردم جایگاه ناشناس و سودمند خود را از دست داد و اسناد آن به طور فزاینده ای ارزش و جمع آوری شد.این مقاله به ویژگی های زیبایی شناختی، وسایل بیان، موضوع و تاریخچه طراحی می پردازد. عنصر اصلی ترسیم خط است.  در طول عملاً کل توسعه طراحی غربی، این شکل، که اساساً انتزاعی است، در طبیعت وجود ندارد، و تنها به عنوان یک محیط مرزی از بدن، رنگ ها، یا هواپیماها ظاهر می شود، وسیله نقلیه ای برای بازنمایی کم و بیش توهم گرایانه از اشیا بوده است.  تنها در زمانهای اخیر خط به عنوان عنصری مستقل از فرم، مستقل از شیئی که باید نمایش داده شود، در نظر گرفته شده است. ترسیم آگاهانه و هدفمند نشان دهنده یک دستاورد ذهنی قابل توجه است، زیرا توانایی کاهش اشیاء فضایی در جهان اطراف به خطوط ترسیم شده در یک صفحه، پیش فرض یک هدیه بزرگ برای انتزاع است.  شناسایی موتیف یک نقاشی توسط بیننده دستاوردی کم ندارد، اگرچه عملاً همه انسان ها بر آن مسلط هستند.  تفسیر بصری یک خط به عنوان نمایشی از یک شی معین از طریق اشکال خاصی از آن خط که تداعیهایی را ایجاد میکنند ممکن میشود.  ملاقات زاویه ای دو خط، برای مثال، ممکن است به عنوان نمایانگر مرزهای یک هواپیما در نظر گرفته شود.  اضافه کردن یک خط سوم می تواند ایده یک جسم مکعبی را نشان دهد.  خطوط طاق به معنی قوس و خطوط همگرا برای عمق هستند. با کمک این واژگان ابتدایی متوسط، می توان تصاویر قابل درک را از انواع پدیده های خطی استخراج کرد.  طرح ساده طرح - افسانه یونانی می گوید که اولین "تصویر" از کپی کردن سایه های روی شن نشات گرفته است - یکی از قدیمی ترین و محبوب ترین احتمالات ارائه گرافیکی را نشان می دهد.  پس از مشخص کردن قاطعانه شکل طراحی مصری و هنر باستانی یونان، طرح کلی به وسیله اصلی ارتباطات هنری در اواخر باستان و قرون وسطی تبدیل شد.  در اوایل رنسانس به طرق مختلف مورد استفاده قرار گرفت و بار دیگر در نئوکلاسیک مسلط شد، همانطور که در دوره کلاسیک آثار کل یک هنرمند معین است. طرح کلی با استفاده از خطی که بین پلاستیک و مقادیر فضایی شی تمایز قائل می شود، در نقشه با جزئیات توضیح داده می شود.  مرزهای اشیاء منفرد، تغییرات در صفحه فضایی، و شدت های مختلف رنگ اعمال شده در طرح کلی، همگی تمایل دارند که رابطه بین کل و اجزای سازنده آن را غنی و روشن کنند. شروع آزاد، ناپدید شدن، یا قطع شدن یک خط، فرصت هایی را برای به هم ریختن تدریجی یک لبه تا زمانی که به صفحه تبدیل شود، برای محو شدن تغییر رنگ ها، برای ناپدید شدن خط در عمق، فراهم می کند. ضخیم شدن یا نازک شدن یک خط همچنین می تواند برای نشان دادن تغییر در شی مشخص شده توسط آن خط، به صورت فضایی یا با استفاده از رنگ استفاده شود.  حتی مقادیر نور و سایه ممکن است با تفاوت در قدرت ضربه ارائه شود. در حالی که تقسیم یک خط به چندین بخش کوتاه، و حتی بیشتر، ترسیم خطوط منفرد موازی در یک جهت، باعث می شود که فرم مشخص شده کمتر فیزیکی و محکم به نظر برسد، تأثیر بصری فرم را به شکلی تصویری تر بازتولید می کند.  شیوه.  تغییرات جزئی در جریان خط برای نشان دادن منحنی ها و انتقال های صاف در نظر گرفته شده است.  آنها همچنین اثر برخورد نور به سطح را تقویت می کنند و در نتیجه ظاهری جسمانی می بخشند.  در نهایت، بخشهای کوتاه و منحنی یک خط که در یک رابطه زاویه ای واضح با یکدیگر قرار ندارند، اما به شکلی آزاد بر روی ورق چیده شدهاند، به اجزای تصویری و رنگی اجازه میدهند که مانند آثار هنرمند ایتالیایی قرن شانزدهم، غالب شوند.  جاکوپو تینتورتو  یک مورد شدید، انحلال کامل خط خطی به نقاط و نقاط است، به عنوان مثال، در نقاشیهای ژرژ سورات، نقاش قرن نوزدهم. تنها ترکیبی از این اشکال متنوع خط، بدون ارجاع به رسانههایی که خطوط در آن ترسیم میشوند، فرصتهای ذهنی فراوانی را برای بیان ویژگیهای سبک کلی و ویژگیهای شخصی در اختیار هنرمند قرار میدهد.  چیدمان ضربات قوی و عمدتاً مستقیم در زوایای برجسته و تیز به طراحی شخصیتی سختگیرانه می بخشد که بر ویژگی های دراماتیک و رسا تأکید دارد.  این روش طراحی، در واقع، مشخصه دوره های سبکی و مناطق هنری است (بدون ذکر هنرمندان منفرد) که این ویژگی ها را ترجیح می دهند: در شهر نسبتاً هوشیار فلورانس، در اکسپرسیونیسم آلمان، جایی که برای انتقال روحیه استفاده می شود، اما همچنین  در نقاشی های رامبراند و ونسان ون گوگ.  از سوی دیگر، خطوط ملایم، با فرمهای کشیده و صاف گرد و بر نظم گرافیکی بالاتر از هر بیانیهای از محتوا اجرا میشوند، معادل رسمی با کیفیتهای بیانی زیبا، درباری، و غزلیات را تشکیل میدهند.  بر این اساس، آنها اغلب در نقاشی های سبک نرم یافت می شوند.  در اوایل رنسانس، به ویژه در آثار هنرمندان استان اومبریا ایتالیا و در طرحهای رافائل جوان؛  در آثار ناصریان، گروهی از نقاشان رمانتیک قرن نوزدهم که موضوعات آنها عمدتاً مذهبی بود.  در Jugendstil، سبک تزئینی آلمانی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به موازات آرت نوو در اشکال ارگانیک برگ، خطوط سینوسی و منحنی های غیر هندسی آن.  و به شکلی بسیار خالص در یکی از طراحان کلاسیک، نقاش فرانسوی قرن نوزدهم ژان آگوست دومینیک اینگر.  یک بافت کاملاً یکنواخت، با ضربات موم شده و رو به زوال در نسبت های منظم و به طور مساوی در داخل صفحه توزیع شده است، طراحی را به خط خوشنویسی نزدیک می کند و در تمام دوران های سبکی که به تزیینات اهمیت می دهند یافت می شود.

ثبت آگهی